سيروانسيروان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

mama"s boy

گريه او

سلام يك سره گريه ميكني هر كاري ميكنيم ساكت نميشي الان هم داري گريه ميكني نميدونم چرا اخيش ساكت شدي،الان اگه تو دراز كشيده باشي بالا سرت بشينيم بالارو نگاه ميكني ااااااا دوباره داري گريه ميكني اااا ساكت شدي هه امروز ميخوايم ببريمت حموم الان مامان تورو گذاشت تو تاب برقيت اميدوارم خوش بگذره و ديگه گريه نكني باباي . راستي ١ ماهگيت مبارك
25 مهر 1392

بدون عنوان

 سلام راستی  اون شب انقدر اعصابم به خاطر رفتن خواهرم اینا خرد بود حواسم نبود خواهرم اینا ماشین دارن من گفتم اتوبوسشون خراب شه حواسم نبود ببخشید.الان سیروان رشته. اون یکی خواهرم هم رفت رشت .دلم خیلی واسش تنگ شده دوست دارم بغلش کنم .عزیزم خاله فدات بشه دلم واست تنگ شد به خاطر مدرسه ام نمیتونم بیام پیشت ایشالا زود زود میام پیشت .فعلا بابای.راستی 34 روزگیت مبارک ...
5 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به mama"s boy می باشد